برگزاری جلسه «فوکوس گروپ» در روشنای امید
بنیاد خیریه روشنای امید ایرانیان در راستای رسالت و مأموریت انسانی خود سعی دارد در مسیر آگاهسازی جامعه و افزایش مهارت خود در راه خدمترسانی به گروه هدف خود گامهایی هدفمند و برنامهریزیشده بردارد. از چندی پیش، بین داوطلبان مدرّس و خیراندیشان حاضر در جلسههای مختلف بنیاد، تشکیل یک نشست همنشینی بهروز و حرفهای پیشنهاد شده بود و جوانان فعال در حوزه اجتماعی و فرهنگی مرتبط با روشنای امید تنظیم یک جلسه فوکوس گروپ را با حضور افراد مختلف در مشاغل گوناگون پیشنهاد دادند. فوكوس گروپ شكلی از تحقيق كيفی است كه در آن درباره نوع نگرش افراد نسبت به یک محصول، خدمات، مفهوم، ايده و… سؤالهایی پرسيده میشود. در این جلسه پرسشها در محيطی تعاملی مطرح میشود كه در آن شركتكنندگان آزادانه با ديگر افراد گروه گفتگو میكنند.
جلسهای برای دیدن و شنیدن
یک عصر سهشنبه تابستانی شاید برای جمعشدن چندان ایدهآل به نظر نمیرسید، اما آمدند و گرداگرد حوض کوچک بیریایی روشنای امید نشستند و در رابطه با یکی از دردهای پنهان اجتماعی گفتند و شنیدند. جلسه گروهی ما دو ساعت، بهمنظور شنیدن ديدگاه و دیدن طرز نگاه جامعه آماری ما به تعداد سيزدهنفر از افراد مختلف در مشاغل مختلف در خصوص موضوع فرزندان مستقلشده از سازمان بهزيستی بهاین ترتیب کلید خورد. اين جلسه برای روشنای اميد برگزار میشد و هدف پایه و اساسی، اطلاعرسانی و تشویق بخشی از خیراندیشان و متخصصان حوزه تبلیغات و اطلاعرسانی، برای تفکر و سخنگفتن از یک درد اجتماعی پنهان بود. طبق روال اینگونه جلسهها هيچكدام از حاضرين، با پيشزمينه قبلی به این جلسه مهم نيامده بودند و همه كنجكاو بودند تا بدانند موضوع جلسه فوكوس گروپ چیست.
جلسهای با پرسشهای بسیار
جلسه با معرفی حاضرين به یکدیگر و فعاليتشان آغاز و با طرح يکسری سؤالات عمومی پیش رفت. اواسط جلسه، حاضرين وارد بخش دوم و اصلی بحث شدند و در ادامه با سؤالات اصلی و تخصصی دررابطه با موضوع، ديدگاهها و نظر خود را مطرح كردند. در این جلسه سؤالات متعددی از حضار پرسیده شد؛ مثل آیا ١٨سالگی دلهره دارد؟ در ١٨سالگی چه دغدغههايی داشتهايد؟ به دغدغههای ١٨سالگیتان رسيدهايد؟ از موقعيتي كه الان داريد راضی هستيد؟ چقدر خانواده در موقعيت فعلی شما تأثير داشته؟ اگر خانواده نبود به موقعیتی كه الان در اختیار دارید میرسيديد؟ تاحالا زندگی كسی را عوض كردهايد؟ به كمکكردن اعتقاد داريد؟ بيشتر كمکداديد يا كمک گرفتهايد؟ تاحالا تنها ماندهايد؟ تا حالا از مستقلشدن ترسيدهايد؟ و یکی از سؤالات کلیدی که آیا میدانستيد بعضي نمیدانند «اهل كجا» هستند؟
شما از 18سالگی چه میدانید!
وقتی از حضار در جلسه درباره 18سالگی پرسیده شد، اغلب حاضرین به فکر فرو رفتند و خاطرات سالهای قبل خود را مرور کردند. برخی گفتند که بین روزهای قبل و بعد از 18سالگی آنها تغییر زیادی وجود نداشته و این سن بیشتر حالت نمادین داشته است. دغدغه بسیاری در آن سن، رفتن به دانشگاه، مسئله سربازی و گرفتن گواهینامه بوده تا زودتر با ماشین خود رانندگی کنند و حس استقلال را اینگونه در خیابانهای شهر تجربه کنند. بعضی هم آن را سن بیخیالی، بالغشدن و وجهه بالغتر پیداکردن و دارای اختیارات بیشترشدن میدانستند.
ولی 18سالگی فرق داره!
اما رفتهرفته مشخص شد که برای عدهای از جوانان فرق زیادی بین روزهای قبل و بعد از 18 سالگی وجود دارد؛ دلهره شکلگرفتن آیندهای نامعلوم. حضار از سرگرمی خود گفتند، موسیقی، استراحت، سینما و تئاتر و مطالعه بخش عمدهای از سرگرمیهای حضار بودند اما به مرور در روند جلسه همه متوجه شدند که جوانان زیادی در این شهر هستند که سرگرمی خاصی در ذهنشان نبوده و نیست. جوانانی که روزگاری پردغدغه از گذراندن بیخطر روزها و شبها را داشتهاند و فرصتی برای فکرکردن به داشتن سرگرمی در اختیارشان نبوده است. یکی از مباحثی که حاضرین در جلسه را سخت به تفکر وادار کرد، نقش خانواده بود و این که اگر پدر و مادر در زندگیشان حضور نداشت، آیا باز هم موقعیت کنونی در اختیارشان بود؟ طبق پیشبینی، بسیاری اذعان کردند که احتمالاً موقعیت کنونی خود را نداشتند. آنها یاد امکاناتی که والدینشان برایشان فراهم کرده بودند، افتادند.
بیشتر کمک کردهایم یا کمک گرفتهایم؟
در ادامه به این پرداختیم که بیشتر کمک گرفتهایم یا کمک کردهایم. این موضوع نسبی بود اما بیشتر حضار بر این باور بودند که کمک کردهاند و این یک نیاز برای آنها بوده تا آرامش بیشتری داشته باشند. حضار در پاسخ از تغییراتی احتمالی سخن گفتند که در زندگی یک فرد دیگر بهعنوان «دیگری» ایجاد کردهاند، جوانی که بهاصرار یکی از حضار، به تحصیل فراخوانده شده، مردی که با کمک مالی مختصری از یک فاجعه نجات پیدا کرده و سپس به سمت موفقیتهای بزرگتر حرکت کرده است. «تنهایی» موضوع مهم دیگری بود که در این جلسه عنوان شد؛ آیا تاحالا در زندگی احساس تنهایی کردهاید؟ تنهایی برایتان مفید بوده یا مخاطرهآمیز؟ در نگاهی اجمالی به همه پاسخهای حاضرین به پرسشهای مطرحشده، اولین چیزی که به ذهن خطور میکرد، بیاطلاعی معنادار حضار از موضوع فرزندان مستقلشده از سازمان بهزیستی بود، اینکه این جوانان پس از خروج از این سازمان با چه مشکلاتی مواجه هستند و چگونه میشود به آنها کمک کرد.
بیشتر بخوانید
برگزاری کارگاه «رهبری خدمتگزار؛ کلید موفقیت نیروهای داوطلب» توسط روشنای امید
برگزاری نشست بررسی فرهنگ کار داوطلبانه در روشنای امید
جوانانی که نمیدانیم هستند
بی اطلاعی و یا داشتن اطلاعات نادرست از سرنوشت کودکانی که در بهزیستی سپرده و در آنجا بزرگ میشوند و مقایسه نابهجای آنها با کودکان کار که به بهزیستی معرفی نمیشوند، برای داوطلبان حاضر در جلسه و تیم روابطعمومی روشنای امید که با مسائل و دغدغههای فرزندان مستقلشده از سازمان بهزیستی آشنا هستند، جالب و تأملبرانگیز بود. از حضار در جلسه همچنین خواسته شد، تعریف خود را از فرزندان مستقلشده از سازمان بهزیستی بیان کنند، این تعاریف مختلف و جالب بودند؛ کسانی که شاید غمگین باشند، نوع پوشش و لباس آنها چندان متمایز از دیگران نباشد، کمی از سایر مردم نفرت داشته باشند. کسی که بین انبوه مشکلات و موانع رشد کرده و بسیار مستعد و البته در خطر است و… در پاسخ به این پرسش که آیا جامعه در مواجهه با این جوانان رفتاری تبعیضآمیز خواهد داشت؟ آیا خود ما در تقابل یا تعامل با آنها دچار تزلزل رفتاری خواهیم شد؟ حضار پاسخهای متناقضی داشتند؛ از این ادعا که برای آنها هیچ فرقی بین این جوانان با افراد دیگر وجود ندارد و در استخدام و دوستی و… هیچ تبعیضی در کار نیست تا این ادعا که قطعاً تفاوتهایی وجود دارد و شاید بهتر باشد آنها در جامعه خودشان به دنبالکردن مسیر زندگی خود و تشکیل خانواده بپردازند.
در پایان این جلسه، بنیاد خیریه روشنای امید و بخشی از فعالیتهای آن به حضار معرفی شد و جمع قابلتوجهی از حضار از این که چنین تشکلی وجود دارد و میتواند در توانمندسازی این جوانان و حل بخش قابلتوجهی از مشکلات آنها گامی بردارد، بسیار خوشحال شدند.
انتهای پیام