اینجا معلمی تمام نمی‌شود؛ گزارشی از معلمین داوطلب روشنای امید

آنها معلمی را پشت درهای کلاس رها نکردند، بلکه با خود همراه کردند. شاید تعبیر درست همین باشد که آموزگاری برای آنها هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. معلم‌های روشنای امید با عشقی مملو از «بودن» کنار فرزندان ما صمیمانه آموزش را پیش بردند.

از به‌ثمر نشستن‌شان لذت می‌برم

شاید از بین تمام جملاتش عشق به معلمی چیز عیانی باشد، خانم مونس‌خواه معلمی را از کلاس درس همراه خود به بطن زندگی آورده. حالا سال‌ها از تجربه‌ آموزش درس ریاضی به بچه‌های روشنای امید می‌گذرد. خودش از کنار این بچه‌ها بودن این‌طور یاد می‌کند: «حالا این دخترهای نازنین وارد دانشگاه شدند و کار می‌کنند. حتی یکی از آنها ازدواج کرده، من از این به‌ثمر نشستن‌شان لذت می‌برم. این بچه‌ها معمولاً آخر هفته خانه‌ ما می‌آمدند، دختر خودم همسن آنها بود، کنار هم درس می‌خواندیم. شاید بیشتر همین نوع ارتباطی که با هم ایجاد کرده بودیم برای بچه‌ها لذت بخش بود.»

او در ادامه می‌گوید: «همان سال که یکی از شاگردانم در مشهد ازدواج کرد، قند کوچکی را که برای عروس گرفته بودند برای من هدیه به تهران آورد که هنوز هم با عشق و علاقه نگهش داشتم. حسی که الان دارم، مثل به‌ثمر نشستن بچه خودم است.  همین که آنها به جایی می‌رسند، استقلال مالی پیدا می‌کنند و در جامعه خودساخته می‌شوند، خیلی حس خوبی است. شاید خیلی در موفقیت آنها تأثیر نداشته باشم اما همیشه از موفقیت‌شان لذت می‌برم…»

موفقیت آنها قوت قلبم است

شوق آموزگاری هنوز در جانش پابرجاست. با لبخند، از شاگردانش می‌گوید که حالا شغلی دارند و دانشگاه را تمام کردند. آقای هاشمی‌نیا معلم زبانی که به‌قول خودش جز زبان چیز دیگری آموزش نمی‌دهد، به فرزندان روشنای امید درس رفاقت و شرافت هم داده. او از تجربه آموزگاری برای دختران روشنای امید می‌گوید: «بچه‌هایی که به آنها زبان درس می‌دادم، می‌دانم الان دانشگاهی هستند. شنیدم سرکار هم می‌روند.  موفقیت آنها فوت قلبم است، مخصوصاً اگر با ضعف امکانات پیشرفت کرده باشند.»

او درباره تجربه‌اش را روشنای امید می‌گوید: «یکی از تجربه‌های مهم من در ارتباط با آنها این بود که وقتی فضای آموزش رفاقتی باشد بیشتر جذب می‌شوند و بخشی از مشکلات هم به همین شکل حل خواهد شد. این تجربه‌‌ای است که در ارتباط با این بچه‌ها داشتم.»

سعی کردم صداقت را آموزش دهم

شاید همیشه معلمی را زندگی کرده، عاشقانه پیش رفته و آن را برای تدریس فرزندان روشنای امید قوی‌تر جلو برده. خانم مرادبیگ آموزگاری که تلخی و شیرینی شغلش را به خوبی می‌داند از تجربه‌ کارش این‌طور می‌گوید: «در سال‌های خدمتم همیشه سعی کردم بر دو موضوع بیشتر از سایر موارد تأکید کنم، چون فکر می‌کردم جای خالی آنها در جامعه نسبت به سایر موارد پررنگ‌تر دیده می شود و تمام جوامع به این دو گوهر گرانبها، یعنی مسئولیت‌پذیری و صداقت در تمام امور نیازمندند.»

او در پایان خاطرنشان می‌کند: «به همین خاطر همیشه به دانش آموزانم گفته‌ام، عمل شماست که نشان‌دهنده‌ شخصیت شماست و نه صرفاً نمره‌هایی که به‌دست می‌آورید.»

 

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!