روزبه حصاری مهمان روز اول “جشنواره عیدانه”

یکی از میهمانان دوست داشتنی و گرامی در «جشنواره بهارونه» بنیاد خیریه روشنای امید ایرانیان، بازیگر مردمی و خوش آتیه، آقای روزبه حصاری بود که با حضور گرم و صمیمانه خود، از این رویداد بزرگ و مردمی حمایت کرد. با او همکلام شدیم و از این هنرمند جوان و آگاه، درباره هجده سالگی و جوانان مستقل شده از سازمان بهزیستی پرسیدیم.

س: نظر شخصی شما درباره 18 سالگی و حس خاصی که احتمالا به این سن داشته اید چیست؟ آیا فردای 18سالگی برای شما خاص بود؟

ج: من به هجده سالگی خودم بعد از 18 سالگی فکر کردم، در نسلی که به دهه 60 معروف است، آنقدر تغییرات با شتاب اتفاق افتاد وآنقدر مجبور بودیم که لحظه ای تصمیم بگیریم که واقعا متوجه گذر ایام نشدیم. انتخاب رشته و تعیین مسیر در آینده و ادامه راه، خیلی پیچیده بود. باید در 17 سالگی تصمیم می گرفتم که چه رشته ای را بخوانیم، جامعه برای علوم انسانی و هنر ارزش زیادی قایل نبود و بعدها در آستانه 20 سالگی به 18 سالگی فکر کردم که چقدر لازم داشتم آدم های اطرافم به من مشاوره بدهند و مرا راهنمایی کنند. واقعا در 20 سالگی عمیقا احساس خلا می کردم. خدا را شکر که وارد عرص بازیگری شدم و این بازیگری برای من سفر به درون خود بود و با خود آشنا شدم. خودشناسی برای من یک موهبت بوده و هست. هنوز هم دوستانی را می بینم که به خاطر یک تصمیم اشتباه در سن 18 سالگی زندگی خود را تباه کرده اند. این خلا آگاهی و بحران هویت و تصمیم گیری هنوز هم حتی در دهه چهارم زندگی بعضی از دوستانم دیده می شود و این به یک بحران خیلی جدی اجتماعی تبدیل می شود.

س: اگر در مقام یک کارفرما باشید و قرار باشد مثلا در یک تئاتر از جوانان تست بازیگری بگیرید، در حین مصاحبه و تست متوجه می شوید که دو نفر از آنها از جوانانی هستند که به تازگی از سازمان بهزیستی مستقل شده اند، آیا این تاثیری در رفتار و نوع مصاحبه شما خواهد داشت؟

ج: ببینید، باید صادقانه جواب بدهم. ما انسان ها، وقتی می خواهیم به یک سوال جواب بدهیم، با کاراکتر یا شخصیت ایده آل خودمان جواب می دهیم، شناخت ایده آل من می گوید که نه هیچ فرقی نخواهد کرد و من بدون هیچ تبعیضی رفتار خواهم کرد. من در جامعه ای به عنوان یک شهروند تنفس می کنم که متاسفانه خیلی سریع یک رفتار حرفه ای با یک ترحم نابجا عوض می شود و یا شاید حتی برعکس! کار من هنرمند این است که برای چنین جوانانی وقت بگذارم و پای صحبت آنها باشم، حداقل به اندازه یک مشاوره در خدمتشان باشم. سعی می کنم تبعیضی قایل نشوم.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!