عوامل تأثیرگذار بر ترک مراقبت جوانان
این تحقیق توسط مگی آلن از هیئتمدیره خدمات اجتماعی شورای شهر یورکشایر شمالی انجام شد. این پروژه پیش از تصویب قانون (ترک مراقبت) کودکان در سال 2000 انجام شد و 36نفر را که بین سهماه تا دوسال پیشتر در منطقهای محلی از روستایی بزرگ ترکمراقبت کرده بودند، درگیر کرد. آنها طی مصاحبهای نیمهساختارمند درباره شبکههای اجتماعیشان، فعالیتهای اقتصادی گذشته و حال و شرایط اجتماعیشان و برنامههایشان برای آینده حرف زدند. یکسال بعد، در تابستان 2001، دوباره از 21نفر آنها توسط همان شخص مصاحبه شد.
ما در این مقاله عواملی را بررسی کردیم که به گذار جوانان حین ترک مراقبت به زندگی مستقل کمک کرده و آنها را با تحصیلات، آموزش یا اشتغال درگیر میکند. این مقاله، براساس مصاحبه با 36جوانی است که ترک مراقبت کردهاند و به شرایط و فعالیتهای اقتصادی حال و گذشته، شبکههای حمایتی و عواملی نگاه کرده که بر حرفههای پیش روی آنها پس از 16سالگی اثر گذاشته- عواملی همچون نیازهای مسکن، سوءمصرف مواد و وام. مسائل کلیدی این تحقیق بهشرح زیر است:
- جوانان اندکی در مدرسه موفق بودند. موفقیت تحصیلی آنها توسط این عوامل پس زده شده: انقطاع تحصیلی پیش از رفتن به دوره مراقبت؛ تغییرات مدام مدرسه در زمان مدرسه؛ نگرانیهایی درباره اتفاقات خانه؛ رفتارهای منفی یا دلسردکننده همتایان، خدمه مراکز نگهداری یا معلمین؛ و فقدان انگیزه و اعتماد بهنفس بهواسط موفقیتهای اندک
- دلواپسیهای مالی اغلب جوانان را از ادامه یا بازبینی درباره تحصیلاتشان بازداشته، هرچند چنین دلواپسیهایی گاه بهخاطر سوءتفاهم درباره شایستگی منافع بود.
- جوانانی که سابقه مراقبت پایداری داشتند یا توانسته بودند در شرایط شخصی خود حین ترک مراقبت به ثباتی دست یابند، با احتمال بیشتری پا به اشتغال، آموزش یا تحصیل گذاشتند.
- حمایت حرفهای و غیررسمی برای موفقیت جوانها امری حیاتی بود. افراد پس از ترک مراقبت، از کمک بهره گرفتند و معمولاً هم از حرفهایها و با توسعه و تعقیب گزینههای کاری. تشویق عاطفی، اغلب از طرف خانواده و خانواه جایگزین به جوانها کمک کرد که پیوند خود را با کاری که انجام میدادند، حفظ کنند.
- این جوانها هم نیازمند حمایتی با جنبههای علمی زندگی مستقل بودند. جایی که جوانان این حمایت را دریافت نکردند، مشکلاتی که با آن مواجه شدند- مثل سوءمصرف مواد، ازهمپاشیدن رابطه یا جابجایی زیاد مسکن- میتواند تعادل را با آنها که سر کار، تحصیلات و آموزش خود ماندهاند برهم بزند.
- مشکلات ویژه به طبیعت روستایی منطقه موردمطالعه ربط زیادی داشت، ازجمله پراکندگی شبکههای حمایتی جوانان و موانع مالی و حملونقل آنها برای دیدن افراد شبکهشان. این منطقه فرصتهای آموزش و اشتغال محدودی را هم ارائه داد.
- با وجود موانعی که این جوانها حین ترک مراقبت مواجه شده بودند، انعطافپذیری و عزم قابلتوجهی را در فائقآمدن بر آنها از خود نشان دادند. اگرچه همه هم موفق نشدند، ولی تعداد قابلتوجهی به تلاش خود برای رسیدن به آرزوها و جاهطلبیهایشان ادامه دادند.
پیشینه
تحقیقات واحد محرومیت اجتماعی نشان داد که جوانان حین ترکمراقبت با احتمال بسیار پایینی درگیر تحصیلات، آموزش یا اشتغال میشدند و در زندگیشان برابر محرومیتهای اجتماعی بسیار آسیبپذیرتر خواهند بود. گروه تحقیقات، با کمک مددکارانی که با این افراد کار میکنند، بهدنبال این پاسخ رفتند که با نگاهی به عواملی که گذار این جوانان را به استقلال اقتصادی ارتقا میدهد یا مانعش میشود، شانس این افراد چقدر میتواند بالاتر برود.
تاریخچه مراقبت
جوانانی که در دوران مراقبت خود از تجربه نسبتاً باثباتی بهره برده بودند، با احتمال بالایی پس از 16سالگی میتوانستند سامان یابند. عوامل مهمی که بر تجربه مراقبت آنها تأثیر گذاشت از این قرار بود: سنی که وارد مراقبت شده و دلایلی که آنها را به آنجا برده بود؛ و تعداد و نوع جاهایی که تجربه کرده بودند. تجربه مراقبت بر قابلیت این جوانان برای ساخت و حفظ روابط مهم، تحصیلات، رفتارشان و اعتمادبهنفسشان تأثیر میگذاشت.
موفقیت تحصیلی
تجربه مراقبت جوانان بر موفقیتهای تحصیلیشان هم تأثیرگذار بود. اکثریت جوانانی که به مراکز نگهداری وارد شدند 14ساله بودند- درست پیش از سن ورود به دبیرستان. تعدادی از این جوانها، بهخاطر دوران کودکی ازهمگسیختهشان موقع ورود به مراقبت برای انجام تکالیف مدرسهشان مشکل داشتند. در برخی موارد، جابهجاییهای مکرر به مکانهای جدید هم نیازمند رفتن به مدرسه جدید بود. این باعث میشود جوانها برای ماندن ایستادگی کنند، زیرا برنامههای آموزشی مدارس با هم فرق میکند. عقبافتادن از درسها هم انگیزه و اعتمادبهنفس جوانان را کاهش میدهد. این مانعی بر پیشرفت تحصیلیشان شده و بیشتر جوانان با کیفیت پایین یا بدون کیفیتی ترک کردند.
نگرانیهای مالی
نگرانیهای این جوانان در این باره که چگونه در این مدت از خودشان حمایت کنند، مانعشان از ادامه تحصیل یا آموزش میشد. مستمریهای آموزشی بازتابدهنده توقع جوانی است که در خانه والدینش زندگی میکند و هزینههای زندگی مستقل را ندارد. در این مصاحبهها مشخص شد که تعدادی از جوانان هم اطلاعات کمی درباره مقرریهایشان بهعنوان افرادی که تحتمراقبت زندگی میکنند، دارند.
حمایت غیررسمی و حرفهای
حمایتهای حرفهای و غیررسمی هردو در توانمندسازی جوانان برای چیرهشدن بر دشواریهایی که از تجربیات گذشتهشان آمده و شرایط جاریشان در زمینه اشتغال، آموزش و تحصیلات و حفظ این شرایط نقش مهمی داشت. جوانان از کمک برای یافتن گزینههای اشتغال، توسعه برنامهها و دسترسی به فرصتها سود بردند. حرفهایها در بهترین جایگاه برای ارائه این نوع حمایت بودند، بهخصوص آنها که بهطور طولانیمدت و پایدار با جوانان مشغول بودهاند. همچنین از مشاورین کسبوکار، معلمین و سایرین که به این جوانان نزدیک بودند، کمک گرفته شد.
جوانانی که حامی عاطفی داشتند، گذران بهتری داشتند. این نوع حمایت محدوده گستردهای دارد: تشویق به حضور در مصاحبه کاری یا آموزشی؛ توصیه برای کاری که میخواستند انجام دهند؛ کسی که حین چنین تغییرات مهمی در زندگیشان در دسترسشان باشد. جوانانی که زیاد جابهجایی مکانی داشتند بیشتر به این حمایت نیاز داشتند زیرا وقتی زندگیشان پرچالش میشد بیشترشان تمایل به ترکتحصیل داشتند. بهطور کلی، حمایت عاطفی توسط اعضای خانواده- یا خانواده جایگزین- انجام میشد، ولی برخی از جوانان این شکل از کمک را از حرفهایهای «همراه» گرفتند- مثل مربیان فصلی که وظایف قانونی مددکاران اجتماعی مرتبط با مددجویان را نداشتند.
کمک به این جوانان در گذار از «تحتمراقبت بودن» به مراقبت از خودشان با مدیریت از بودجهها و «نگهداری از خانه» برای آنها منفعت داشت. اعضای خانواده یا خانواده جایگزین اغلب به نیازهای این جوانان مساعدتهای عملی میکردند. مثلاً با هم شامی میخوردند، یا در شستن رختها کمکشان میکردند، اگرچه در برخی موارد خانم خانه (میزبان) یا شخص مهمی این پل را به بلوغ برایشان میزد. مراقبین موقت هم اغلب گاهی پس از اینکه جوانان ترکمراقبت میکردند و حتی در جایی که این جوانان تماس اولیه کوتاهی با مراقب موقت خود داشت، منبع مهمی از حمایت بودند.
حرفهایها چه زمانهایی کمک کردند
جوانان حرفهایها را رتبهبندی کردند: وقتی رابطهای طولانیمدت یا خوب با جوانی که ترکمراقبت کرده، داشتند؛ وقتی این حرفهای حمایت همراهانه یا غیررسمی داشت یا از وضعیت تازه «بلوغ» فرد در ترکمراقبت حمایت میکرد؛ و وقتی کمکی که جوان نیاز داشت انعطافپذیر بود و با شرایط آن حرفهای هماهنگ میشد.
شرایط زندگی
شرایط حول گذار فرد مستقلشده به استقلال بخش مهمی را در تأثیرگذاری بر موفقیت او بازی میکرد. بهدستآوردن شرایط پایدار پس از 16سالگی، مثل مسکن، روابط و سلامت، با احتمال اشتغال ثابت یا حضور در برنامههای آموزشی همراه بود. جوانانی که در مسکن امن بودند- بهطور ایدهآل با اعضای خانواده، در ساختار خانواده جایگزین یا مسکنهای حمایتی- احتمال ورود و حفظ درگیریشان در فعالیتهای منتخب بیشتر بود. جوانانی که مجبور بودند با مسائل دشوار و میزان زیاد تغییرات پس از مراقبت کنار بیایند، برای ماندن سر کار یا ادامه رشته تحصیلیشان به سختی افتادند. عواملی که بر آنها تأثیر گذاشت، عبارت بودند از: سوءمصرف مواد، بیماری، فروپاشی روابط و دوستیها، محرومیت و تغییر مسکن مداوم. وقتی این جوانان حمایت شخص مهمی را که در دسترسشان بود، داشتند، راحتتر توانستند از پس مشکلاتشان بربیایند.
والدگری
مادران جوانی که در این گروه بودند مثل بقیه با مسائل مشابهی دستبهگریبان بودند، ولی در برخی موارد این نگرانیها بزرگتر بود. برای مثال، بهخصوص نگران مسئولیتهای مالی و تأثیر کارشان روی پاداشهای مقررشان بودند. آنها با چالشهای اضافهای هم مواجه شدند. مادران بهخاطر دشواریهای دستیافتن به مراقبت از کودکان و مشکلات سفر از مناطق روستایی برای حفظ شغلشان و فرصتهای آموزشی از دستیابی به کار یا توسعه مهارتها و تحصیلاتشان محروم میشدند. دلواپسیهای آنها درباره اینکه مادر خوبی باشند و مراقب کودکانشان هم مادران جوان را تشویق کرد که ادامه تحصیل یا پیگیری اهداف شغلیشان را تا وقتی کودکشان بزرگتر شود، بهتعویق بیندازند. باوجود این مسائل، مادران جوان تمایل داشتند نسبت به همتایان خود بلوغ بیشتری نشان داده و سریعتر بهسمت وضعیت بلوغ «مستقلی» حرکت میکردند.
مشکلات مرتبط با منطقه روستایی
اندازه و ذات جمعیت اندک منطقه موردمطالعه مشکلاتی را ایجاد کرد. مثل مورد مادران، فرصتها در مناطق روستایی محدود بود. پذیرفتن فرصتها میتوانست شامل دورشدن از شبکههای مهم حمایتی باشد. وقتی جوانی تحتمراقبت بود، محل بعدی زندگیاش اغلب از منطقه خانهاش دورتر بود و برای این جوان حفظ تماس با دوستان و خانواده دشوار میشد. میزان اختیار هم حصول اطمینان از این مورد را که جوانان پس از اینکه جایشان تغییر میکرد، در همان مدرسه کارشان را ادامه میدادند، دشوار میکرد.
گرایشها و انگیزهها
گرایشها و خوداتکایی جوانانی که ترکمراقبت میکنند از عوامل مهم کمک به آنها برای دستیابی به دوران بلوغ موفقی بود. گرایشها به تحصیلات هم مهم بود و وقتی جوانی در معرض دشواریهای بهدست آوردن شغلی با دستمزد با کیفیتهایی اندک قرار میگرفت، او را پس از ترک مراقبت دستخوش تغییرجهتی میکرد. بسیاری از این جوانان ابراز پشیمانی میکردند که در مدرسه بهتر و بیشتر کار نکرده بودند و، در برخی موارد هم تمایل داشتند تحصیلاتشان را ادامه دهند تا چشماندازهای آیندهشان را بهبود بخشند.
موفقیت در مواجهه با مصیبت
بسیاری از این جوانان، بهخاطر شرایط مصیبتبار کودکیشان، و در برخی موارد، تجربیاتشان در دوران مراقبت، انعطاف و موفقیت قابلتوجهی را در دوران گذارشان به بلوغ جوانی نشان دادند. آنها، در مواجهه با موانعی بسیار بیشتر از همتایانشان با پیشینهای باثبات، بر مشکلات مالی، سوءمصرف مواد، فروپاشی روابط و بیماری فائق شده و در عین حال در حالی که بهدنبال یافتن و حفظ مسکنی بودند، خود را در کار جدید یا محیطی آموزشی مستقر کردند تا برای اولینبار «خانه از خود» داشته باشند.
مفاهیمی برای خطمشیها و الگوها
در حالی که برخی از جوانها موفق شدند، برخی هم زیر چالشها و مسئولیتهایی که حین ترکمراقبت با آن مواجه شدند، گیر افتادند. این یافتهها به مناطقی اشاره میکند که توسعه خطمشیها و الگوها در آن میتواند احتمال گذاری موفقیتآمیز را به دوران بلوغ جوانی برای افرادی که ترکمراقبت میکنند، افزایش دهد. ازجمله آن میتوان به این موارد اشاره کرد:
- اصلاح حمایت حرفهای موجود از جوان، برای مثال با مناسبکردن دوره بلوغ فردی که ترک مراقبت میکند؛ با انعطافپذیری دربرابر نیازهای او و حصول اطمینان از اینکه توسط حرفهایهایی مهیا میشود که حضوری پیوسته در زندگی جوان دارند.
- اطمینان از اینکه حمایت پیشنهادی از شرکتهای حمایتی نیازهای فرد را حین ترک مراقبت برآورده میکند، مثلاً بهاین شکل که به او اجازه میدهد تأثیر زندگی مستقل را برای اولینبار در عمرش با فعالیتهای اقتصادی حس کند و مطمئن باشد که حمایتها در گذار به استقلال در دسترسش خواهند بود.
- تسهیل توسعه شبکههای حمایتی غیررسمی از جوانان.
- مهار موانع مالی بیشمار برای آموزش و تحصیلات، ازجمله موانع شروع دوباره تحصیلات ابتدایی در دوران پس از ترک مراقبت یا شرکت در دورههای آموزشی بیشتر.
- کمک به جوانها برای اطلاع از دسترسی به حوزهای از منافع و حمایتهای موجود برای آنها در زمان ترکمراقبت.
- کمینهکردن انقطاع در تحصیلات جوانان، زمانی که در مراقبت هستند و بیشینهکردن درگیریشان در زمان مدرسه، با حصول اطمینان از اینکه مدارس برنامه آموزشی مشابهی دارند؛ با کمک به دانشآموز جدید که به همکلاسیهایش برسد و با جستجو برای ابتکارات جدیدی مثل مربیان آموزشی.
- توسعه استراتژیهایی برای بررسی مسائل مالی و عملی برخاسته از زندگی در مناطق روستایی با جمعیت پراکنده، ازجمله: دشواریهایی جوانان در حفظ ارتباط با افرادی که به جاهای جدید نقلمکان کردهاند؛ فقدان فرصتهای محلی و راههای ضعیف حملونقل عمومی.
- توسعه حمایتهایی که مشکلات عاطفی و رفتاری جوانها را پیش از اینکه عمیقتر شود، مهار کرده و آنها را قادر میسازد انعطافپذیری و آزادی اراده قابلتوجهی را که در و پس از دوران مراقبت از خود نشان داده بودند، حفظ کنند.
منبع: https://www.jrf.org.uk/
انتهای پیام