نظریه دلبستگی و فرزندان در شبه‌خانواده‌ها

نظریه دلبستگی می‌گوید که شکل‌گیری یک «دلبستگی امن» با مددکار برای توسعه احساسی و اجتماعی کودکان بسیار مهم است. هرچند کودکان در شبه‌خانواده‌ها و مراکز نگهداری ممکن است به‌خاطر تغییرات مداوم مددکارها و فقدان مراقبت باثبات در دلبستگی‌های خود انقطاع‌هایی را تجربه کنند. تحقیقات نشان داده که خطر اختلال‌های مربوط به دلبستگی در کودکان در مراکز نگهداری افزایش یافته؛ اختلال‌های همچون اختلال دلبستگی واکنشی(1) یا اختلال درگیری اجتماعی بی‌پروا(2). اختلال اول به‌واسطه عدم توانایی شکل‌دادن دلبستگی‌های سالم به‌خاطر اهمال در سنین پایین‌تر تعریف می‌شود، در حالی که اختلال دوم شامل رفتار اجتماعی خالی از تبعیضی با غریبه‌ها به‌خاطر فقدان دلبستگی‌های باثبات می‌شود.

یافته‌های مطالعاتی همچنین نشان می‌دهد کودکان در شبه‌خانواده‌ها ممکن است به‌سختی بتوانند احساسات خود را تنظیم کرده، مشکلات رفتاری‌شان را بروز دهند و روابطی را با همتایان خود شکل دهند. این چالش‌ها می‌تواند تا پس از بلوغ هم همراه آنها بماند و روی سلامت روان فردی و قابلیت شکل‌دهی روابط صمیمانه تأثیر بگذارد. هرچند، مداخلاتی همچون سرپرستی موقت یا فرزندخواندگی می‌تواند شکل‌گیری دلبستگی‌های امن را ارتقا داده و پیامدها را برای کودکان در شبه‌خانواده‌ها و مراکز نگهداری بهبود بخشد. سرپرستی موقت محیط پایدار و پرمهری را با مددکاری یک‌دست مهیا می‌کند، و از سوی دیگر فرزندخواندگی پتانسیلی است برای خانواده‌ای ثابت و دوست‌داشتنی. به‌علاوه، برنامه‌های آموزشی و تربیتی برای مددکاران حرفه‌ای در مؤسسات مراقبتی و مراکز نگهداری می‌توانند مهارت‌هایی را پیش روی آنها بگذارند تا رفتارهای دلبستگی سالمی را ارتقا داده و حمایت‌های کافی را برای نیازهای احساسی کودکان مهیا کند.

نظریه دلبستگی و فرزندان در شبه‌خانواده‌هادر پایان، نظریه دلبستگی بر اهمیت دلبستگی‌های امن برای ارتقای سلامت روانی کودکان تأکید دارد. همچنین تلاش‌ها برای اصلاح مراقبت از کودکان در محیط مراکز نگهداری باید ارتقای دلبستگی‌های امن را بین کودکان و مددکاران در اولویت قرار دهد. نظریه دلبستگی اظهار می‌کند که کودکان با مددکاران خود پیوستگی‌های عاطفی‌ای را شکل می‌دهند که بر توسعه ذهنی و رفتاری‌شان تأثیر مستقیمی دارد. کیفیت این دلبستگی‌ها می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر توسعه اجتماعی، رفتاری و شناختی کودکان داشته باشد.

کودکان در مراکز نگهداری، مثل یتیم‌خانه‌ها یا شبه‌خانواده‌ها، به‌خاطر فقدان روابط ثابت و پرمهر با مددکاران خود، در خطر توسعه مشکلات مربوط به دلبستگی قرار دارند. آنها ممکن است توجه، مهر یا واکنش کافی از سوی مددکار خود دریافت نکنند، که منجر به انقطاع و شکست در قابلیت‌شان برای شکل‌دهی دلبستگی‌های سالم می‌شود.

بیشتر بخوانید
ملاحظات فرزندان در فرایند ترک مراقبت
آشنایی با اهمیت و الزامات مرحله آماده‌سازی فرزندان برای ترک‌مراقبت، بخش اول

مطالعات نشان داده که کودکانی که در مراکز نگهداری هستند به‌احتمال زیادی مشکلات مربوط به دلبستگی را از خود نشان می‌دهند، مشکلاتی همچون رفتارهای بیش از حد دوستانه یا پس‌کشیدن از دیگران که در مقایسه با کودکانی که در محیط‌های خانوادگی بزرگ‌‌ شده‌اند، کاملاً متفاوت است. به‌اضافه، کودکانی که جابجایی‌های چندگانه یا تغییرات مکرر مددکاران را تجربه می‌کنند هم ممکن است در شکل‌دادن روابط مطمئن بعدی در زندگی خود دچار مشکل شوند. ضروری است به کودکان در مراکز نگهداری خدمات مددکاری ثابت و واکنش‌دهنده ارائه شود تا از سلامت عاطفی آنها حمایت شده و شکل‌گیری دلبستگی سالم در آنها تقویت شود. یافته‌ها نشان می‌دهند مداخلاتی همچون مراقبت موقت، فرزندخواندگی و برنامه‌های مراقبت برمبنای خانواده می‌توانند باعث ارتقای مؤثر نتایج در کودکان مراکز نگهداری یا شبه‌خانواده‌ها شوند.

پانویس‌ها
1. Reactive Attachment Disorder، RAD
2. Disinhibited Social Engagement Disorder, DSED

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!