وقتی در 18سالگی خانه را ترک می‌کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟

این سؤال حتی برای یک‌بار هم که شده در ذهن همه ما جرقه زده. وقتی 18سالم شد، وقتی خواستم از خانه بزنم بیرون، چه می‌شود. یا می‌توانیم از جنبه‌ مخالف هم ببینیم؛ اگر 18سالم شد و دانشگاه شهرستان قبول شدم، یا رفتم سربازی، چطوری از پدرومادرم جدا شوم!

این سؤالات هرکدام به‌تنهایی می‌توانند سدی باشند برای استقلال از خانواده. ولی اگر کمی جزیی به مسئله نگاه کنیم، متوجه می‌شویم جواب تمام آنها یک کلمه ساده است: «هیچ». بله! هیچ‌چیز نمی‌شود، هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد. به‌همین سادگی! چرا؟ چون ما در شرایط عادی هرگز در 18سالگی از خانواده جدا نمی‌شویم، و اگر هم به‌واسطه دانشگاه یا هر شرایط دیگری جدا شویم، خانواده به‌گونه‌ای همراه‌مان است.

بحث ما همین است. آیا ما در خانواده‌های خود و با آغاز جوانی و رسیدن به 18سالگی توانمند شده‌ایم تا به‌طور کامل از خانواده خود مستقل شویم؟ این یک سؤال است، یک سؤال مهم‌تر هم این است که آیا خانواده ما را در این سن آن‌قدر توانمند می‌داند که اجازه به استقلال ما دهد؟ معیارهای توانمندشدن یک فرزند چیست؟ کی می‌توانیم بگوییم دختر ما، پسر ما آن‌قدر قوی شده‌اند که می‌توانند در جامعه‌ از پس زندگی خود بربیایند؟ ما در این اینفوگرافیک معیارها و شرایط توانمندی جوانان را بررسی کرده‌ایم.

1. عوامل موفقیت در استقلال از والدین

– تحصیلات: میزان تحصیلات و مهارت‌های فرد در زمینه‌هایی مانند مدیریت مالی و مهارت‌های اجتماعی

– تجربه کاری: تجربه کاری در زمینه‌های مختلف و میزان آمادگی برای انجام وظایف روزمره.

– مهارت‌های زندگی: مثلاً مهارت‌های پیش‌بینی نیازهای شخصی، مدیریت زمان، مهارت‌های ارتباطی و…

– استقلال مالی: مهارت‌های مدیریت مالی و توانایی برنامه‌ریزی بودجه

2. مراحل انتقال به استقلال

– تدریجی: مراحل مختلفی که فرد باید طی کند، از جمله تحصیل، اشتغال، به‌دست‌آوردن خودکفایی مالی و…

–  تجربه مستقل‌شدن: شامل مواردی مانند زندگی خارج از خانه و مسئولیت‌های خودمختاری مانند پرداخت قبوض و…

3. تدابیر و راهکارها

– تحصیلات و آموزش: برنامه‌های آموزشی برای تقویت مهارت‌ها و دانش لازم.

– پشتیبانی اجتماعی: حمایت از خانواده، دوستان یا مشاوره حرفه‌ای.

– برنامه‌ریزی مالی: تشویق به توسعه مهارت‌های مالی و بودجه‌ریزی.

4. آمار و ارقام مرتبط

– درصد جوانانی که در چهارچوب زمانی مشخص به استقلال می‌رسند.

– میزان موفقیت و شکست در این راه.

حالا برای مثال فرزندانی را درنظر بگیرید که با ‌دلایلی که دست خودشان نبوده، مدتی را در مراکز نگهداری و شبه‌خانواده‌های سازمان بهزیستی زندگی کرده‌اند و وقتی به 18سالگی می‌رسند، باید آنجا را ترک کرده و وارد جامعه‌ای شوند که هیچ شناختی از آن ندارند- منظور این نیست که شناخت کامل ندارند، ولی بیشتر می‌توان از شناخت به‌عنوان تجربه زندگی در جامعه، آن‌هم بدون حضور حامی یا پشتیبانی اشاره کرد. می‌توان شرایط این دو گروه را با هم با معیارهایی مشابه مقایسه کرد.

1. پشتیبانی اجتماعی

– دریافت حمایت از خانواده، درمقابل دریافت حمایت از مراکز نگهداری یا شبه‌خانواده‌ها.

– اهمیت حمایت اجتماعی در فرایند توانمندسازی جوانان.

2. مهارت‌های زندگی و مدیریت زندگی روزمره

– میزان آموزش و توانمندسازی در زمینه مهارت‌های زندگی و مدیریت زندگی برای هر دو گروه.

3. سطح استقلال و خودکفایی

– میزان استقلال و خودکفایی به‌دست‌آمده توسط جوانان در هر دو شرایط.

4. آینده‌پژوهی و راهبردها

– برنامه‌ها و راهبردهای مختلفی که برای افزایش استقلال و موفقیت آینده جوانان در هر دو شرایط مطرح است.

این اشتراکاتی است که برای توانمندشدن جوانان مستقل‌شده از سازمان بهزیستی با جوانانی که از خانواده مستقل می‌شوند، باید درنظر گرفت. ولی همین نقاط مشترک با وجود کانون محکمی مثل خانواده‌ برای فرزندان ما، می‌تواند برای فرزندانی که از سازمان بهزیستی ترخیص می‌شوند، چالش به‌حساب می‌آید.

1. پشتیبانی اجتماعی محدودتر

جوانانی که از مراکز نگهداری مستقل می‌شوند ممکن است با کمبود حمایت اجتماعی و خانوادگی مواجه شوند که در برخی موارد می‌تواند به عواقب نامطلوبی از جمله افزایش احساس تنهایی و استرس منجر شود.

2. کمبود مهارت‌های زندگی و مدیریت زندگی

جوانانی که از مراکز نگهداری ترخیص می‌شوند ممکن است به‌دلیل کمبود آموزش و توانمندسازی در زمینه مهارت‌های زندگی و مدیریت زندگی، در مواجهه با چالش‌های روزمره و تصمیم‌گیری‌های مهم دچار مشکل شوند.

3. نیاز به حمایت مداوم و پشتیبانی فراگیر

در مقایسه با جوانانی که از خانواده مستقل می‌شوند، جوانانی که از مراکز نگهداری ترخیص می‌شوند ممکن است به دلیل شرایط خاصی نیازمند به حمایت و پشتیبانی مداوم و فراگیر‌تری باشند، از جمله پشتیبانی در زمینه مسکن، شغل، سلامت روان و…

4. انطباق با جامعه خارج از محیط مراکز نگهداری

جوانانی که از مراکز نگهداری ترخیص می‌شوند باید با جوامع خارج از این مراکز انطباق بیشتری داشته باشند که ممکن است چالش‌های اجتماعی و روانی بیشتری را برای آن‌ها ایجاد کند.

جوانانی که از مراکز نگهداری و شبه‌خانواده‌ها ترخیص می‌شوند، به دلیل شرایط خاصی که تجربه کرده‌اند، نیاز به حمایت و پشتیبانی بیشتری دارند تا بتوانند به‌طور موفقیت‌آمیز به استقلال و خودکفایی دست یابند. در اینجا، جامعه می‌تواند نقش مهمی در توانمندسازی این جوانان داشته باشد:

1. ارائه حمایت اجتماعی و خانوادگی: جوانان نیازمند حمایت از جامعه و خانواده‌ها هستند تا احساس امنیت و استقرار اجتماعی داشته باشند. جامعه می‌تواند با ارائه برنامه‌ها و خدمات اجتماعی متنوع و حمایت از شبکه‌های اجتماعی محلی، به تقویت حمایت اجتماعی این جوانان کمک کند.

2. آموزش مهارت‌های زندگی: جامعه می‌تواند برنامه‌ها و دوره‌های آموزشی را ارائه دهد که به این جوانان در یادگیری مهارت‌های زندگی اساسی مانند مدیریت مالی، مهارت‌های ارتباطی و ارتباط با جنس مخالف، مهارت‌های اشتغال و مدیریت زمان کمک کنند.

3. تسهیل در دسترسی به خدمات بهداشتی و روانشناختی: جوانانی که از مراکز نگهداری ترخیص می‌شوند، ممکن است نیاز به خدمات بهداشتی و روانشناختی داشته باشند. جامعه می‌تواند با ارائه دسترسی آسان به این خدمات و تسهیل در استفاده از آن‌ها، به ارتقای سلامت جسمی و روانی این جوانان کمک کند.

4. اشتغال‌زایی و فرصت‌های شغلی: جوانانی که از مراکز نگهداری ترخیص می‌شوند، نیازمند فرصت‌های شغلی و اقتصادی هستند تا بتوانند به‌طور مستقل در جامعه مشارکت کنند. جامعه می‌تواند با ارائه برنامه‌ها و پروژه‌های اشتغال‌زایی و ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب، به این جوانان کمک کند تا به خودکفایی مالی دست یابند.

5. ترویج فرهنگ احترام و پذیرش: جامعه می‌تواند با ترویج فرهنگ احترام و پذیرش به همه افراد بدون تبعیض، به ایجاد انگیزه و اعتمادبه‌نفس در این جوانان کمک کند تا به‌طور فعال در جامعه شرکت کرده و هویت خود را پیدا کنند.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!