گفتگوی روزنامه اطلاعات با زهرا یاوری؛ به روشنایی امید (قسمت اول)

مینا حیدری؛ روزنامه اطلاعات– بنیاد خیریه روشنای امید ایرانیان، بنیادی است که به حمایت از فرزندان سازمان بهزیستی می‌پردازد که با رسیدن به سن ۱۸ سالگی ناچارند از مراکز نگهداری جدا شوند و زندگی اجتماعی خود را آغاز کنند. این بنیاد در زمینه‌های گوناگون به فرزندان مستقل‌شده از سازمان بهزیستی، خدمات ارائه می‌دهد.

زهرا یاوری، مدیرعامل بنیاد خیریه روشنای امید می‌گوید: ما در این مرکز بسته کامل رفاهی در اختیار فرزندانمان قرار می‌دهیم و تلاش خود را می‌کنیم که تمامی نیازهای فرد را همچون یک فرزند خانواده در نظر داشته باشیم. دو سال متوالی است که مسکن و سرپناه امن، اولویت اول فرزندان ما شده و با توجه به شرایطی که گریبانگیر همگان است، این مشکل برای فرزندان ما نیز وجود دارد.

حلقه مفقوده

یاوری درباره ایده شکل‌گیری بنیاد می‌‌گوید: داستان روشنای امید از یک دورهمی در سال ۱۳۹۲ شروع شد. ما که چند فرهنگی بودیم، در آن مهمانی متوجه شدیم با هم نقطه اشتراکی داریم و این نقطه مشترک، سابقه ما در انجام فعالیت‌های مدنی و اجتماعی بود. در ابتدا قصد داشتیم یک مرکز نگهداری تأسیس کنیم و چون تجربه‌ای در این زمینه نداشتیم از ۲۵ مرکز نگهداری در تهران، بندرعباس، مشهد، اصفهان و… بازدید کردیم. تجربه اولیه ما این بود که مراکز، غالبا فرزندانشان را براساس اصول حساب‌شده‌ای نگهداری و تربیت نمی‌کنند یا در برخی از آن‌ها برنامه منسجمی برای توانمندسازی بچه‌ها وجود ندارد.

در جریان همین بازدیدها در مورد بچه‌هایی که از مراکز ترخیص شده بودند، کنجکاو شدیم و درخواست کردیم آن‌ها را به ما معرفی کنند. عموم مراکز علاقه‌مند نبودند اطلاعات دقیقی در این زمینه ارائه دهند، چون گاهی فرزندانشان در شرایط خوبی به سر نمی‌بردند. حدود شش ماه طول کشید تا پنج نفر را معرفی کنند و همین پنج نفر، سایر دوستانشان را که از بهزیستی ترخیص شده بودند مطلع کردند. در اولین جلسه با ۶۵ نفر از آن‌ها مواجه شدیم و دریافتیم برای این بچه‌ها اتفاقات خوشایندی رقم نخورده است. بر همین اساس بود که دریافتیم حلقه مفقوده کجاست و خود را برای راه‌اندازی مرکزی که فرزندان ۱۸ ساله ترخیص‌شده از سازمان بهزیستی را پوشش دهد، آماده کردیم.

فراز و نشیب تأسیس مرکز

خانم یاوری می‌افزاید: در ابتدای امر چون تجربه‌ای در این زمینه نداشتیم با یک کلینیک، تفاهم‌نامه‌ای امضا کردیم که طی هفت‌ماه برای این فرزندان، جلسات مختلف مشاوره و گروه‌درمانی برگزار کند. در این مدت، برای تمام آن‌ها چهار جلسه مشاوره اتفاق افتاد و پس از آن برای تیم‌های ۱۵ نفره جلسه گروه‌درمانی برگزار شد و اطلاعات فراوانی در مورد شغل، مسکن، تحصیل و سایر شرایط این بچه‎ها کسب کردیم. در این میان فقط دو نفر دانشجو بودند و بقیه تحصیلات تکمیلی نداشتند و شرایط ایده‌آلی در هیچ زمینه‌ای برایشان وجود نداشت، بنابراین اقدام به برگزاری اردوهای گوناگون به همراه مشاور و مددکاران کردیم. طی این جلسات، نیازهای بچه‌ها استخراج شد و ما بر اساس نیازهای آنان، متخصصان گوناگونی در زمینه توانمندسازی دعوت کردیم و پس از طی این مراحل بود که در سال ۱۳۹۳ پروتکل‌هایمان را استخراج کردیم و در سال ۱۳۹۴ مجوز روشنای امید صادر شد.

پروتکل‌های حمایتی

مدیرعامل این بنیاد خیریه تأکید می‌کند: هر فرزندی که به ما ارجاع می‌شود اولویت‌های موردنیاز او در یک جلسه تیمی که متشکل از مددکار و مشاور است بررسی می‌شود و ما براساس اظهارات فردی و کسب اطلاعات از محیط پیرامون فرد، یک فرآیند شش‌ماهه بر اساس پتانسیل، استعدادها و اولویت او استخراج می‌کنیم، در ادامه این جلسه از فرد نیز دعوت می‌شود تا نظراتش را ابراز کند. درنهایت در هشت حوزه خدمات مددکاری اجتماعی، ازدواج، اسکان، آموزش و امور تحصیلی، بهداشت، درمان و سلامتی، حرفه‌‌‌آموزی، اشتغال و کارآفرینی و مشاوره‌ روان‌شناسی به فرد خدمات می‌دهیم و با او یک پیمان همکاری امضا می‌کنیم که طی این زمان در دوره‌های مختلف مهارت‌های زندگی شرکت کند. ما فرزندانمان را در برنامه توانمندسازی سه‌ساله‌ای تحت پوشش قرار می‌دهیم اما نکته مهم اینجاست که هیچ پرونده‌ای در روشنای امید بسته نمی‌شود و افراد گاهی پس از این سه سال هم مثل ارتباط جوان‌ها با خانواده‌ خود، در مشکلات و امور مختلف به مرکز مراجعه می‌کنند.

بحران اسکان

یاوری می‌گوید: حدود دو سال است موضوع اسکان، یعنی تأمین سرپناه امن، اولویت فرزندان ماست. ما در فرآیند توانمندسازی بچه‌ها سعی می‌کنیم قراردادهایشان را تا سه سال تمدید ‌کنیم. در سال اول تلاش می‌کنیم آپارتمانی برایشان رهن کنیم و در سال‌های بعد با افزایش اجاره‌بها سعی در تمدید واحد داریم. پروتکل خروج فرزندان از بهزیستی به این شکل است که وقتی فرد از سازمان ترخیص می‌شود، بر مبنای بودجه آن سال، مبلغی را دریافت می‌کند. برای مثال در سال گذشته این مبلغ ۷۰ میلیون تومان بود. برخی مراکز نیز از مبالغی که به بچه‌ها اهدا می‌شود، حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان به او پرداخت می‌کنند و ما هم سعی می‌کنیم با کمک خیران و وام‌هایی که مثلا از صندوق کارآفرینی امید به مبلغ ۵۰ میلیون با سود چهاردرصد اخذ می‌کنیم و وام‌های کوچک صندوق‌های مساجد این مبلغ را به ۲۷۰ تا ۲۸۰ میلیون برسانیم و واحدی را برای فرد رهن و اجاره کنیم. البته آخرین واحدی که در سال گذشته با این ودیعه توانستیم تهیه کنیم همراه با یک میلیون تومان اجاره بود و چون اشتغال این بچه‌ها در ابتدا پایدار نیست، شرایط برای تأمین مسکن بسیار دشوار است.

بیشتر بخوانید
مشارکت‌های اجتماعی و مردم؛ یادداشتی از مدیرعامل
رنج روحی بعد از ترخیص؛ گفتگوی روزنامه شرق با شاهین احمدیان، روانشناس روشنای امید

پرونده‌های باز

مدیرعامل بنیاد خیریه روشنای امید می‌افزاید: تلاشمان بر این است که اسکان بچه‌ها در مناطقی صورت بگیرد که زندگی خانوادگی بیشتر در آن‌ها جریان داشته و از محله‌های آسیب‌زا دور باشد. با توجه به وضعیت مسکن که این روزها معضلی برای همه به شمار می‌رود، اسکان این بچه‌ها به‎خصوص بچه‌های سطح اول که تازه به مرکز پیوسته‌اند نیز بسیار دشوار است.

به هرحال ما تا سه سال بچه‌ها را حمایت می‌کنیم تا اشتغالشان تثبیت شود و مهارت‌های حرفه‌آموزی را بگذرانند و کارگاه‌های مختلف مهارت‌های زندگی و خودمراقبتی را نیز طی کنند تا بتوانند زندگی سالمی را در اجتماع در پیش بگیرند. پس از آن ارتباطمان با بچه‌ها بیشتر عاطفی است و پرونده‌هایشان هرگز در روشنای امید بسته نمی‌شود. مثلا یکی از فرزندانمان که شش سال پیش مستقل شده بود امسال به مرکز مراجعه کرد، زیرا برای رهن منزلش دچار مشکل بود.

این بچه‌ها حامی خاصی ندارند که در این شرایط از او کمک بخواهند و اغلب کسی ضمانت آن‌ها را به عهده نمی‌گیرد و در نتیجه بیش از دیگران دچار مشکل می‌شوند، زیرا عموما در مشاغلی فعالیت دارند که حداقل حقوق را دریافت می‌کنند، هزینه‌های آن‌ها در حد اجاره‌بها و خورد و خوراک متعارف تأمین می‌شود و هرچقدر مشکلات اقتصادی افزایش یابد آسیب‌های زندگی این بچه‌ها نیز بیشتر می‌شود.

تجربه‌های بی‌تجربگی

یاوری می‌گوید: وقتی زندگی این بچه‌ها را دنبال می‌کنید درمی‌یابید که چقدر معصومانه و بی‌تجربه وارد اجتماع می‌شوند، زیرا در محیط‌های بسته زندگی می‌کنند و مراحل اجتماعی شدن آن‌ها گاهی محدود به مدرسه و مراکز نگهداری است. معضل اصلی ما هم همین است که بچه‌ها هنگام ورود به جامعه به سادگی به دیگران اعتماد می‌کنند و گاهی سرمایه‌های اندکشان را در اختیار افراد قرار می‌دهند و مورد سوء‌استفاده‌های مالی قرار می‌گیرند. گاهی هم تجربیات تلخ‌تری کسب می‌کنند که ناچارند سال‌ها تحت مشاوره و درمان روان‎پزشکی و دارویی قرار بگیرند تا بتوانند آسیب را درمان کنند.

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!