چالش اسکان امن، مانع بزرگ دانشجویان بدسرپرست برای ادامه تحصیل در دانشگاه

سطح ثبات خانوادگی و مالی که افراد تجربه می‌کنند، می‌تواند آثار مهمی داشته باشد که در بزرگسالی هم همراه فرد بماند. یکی از آثار خاص این موضوع را می‌توان قابلیت پیگیری موفقیت در تحصیل دانست. مجله ژورنال تحقیقات جوانان (JAR) در تحقیقی متوجه شده که تجربه زندگی در مراکز نگهداری یا بی‌خانمانی در دوران جوانی موانع بزرگی را در دستیابی و تکمیل تحصیلات عالی ایجاد می‌کند.

محققین طی دوره‌ یک‌ساله آموزشی، سه مصاحبه جامع و عمیق را در چهار دانشگاه و با حضور 27دانشجو بین سنین 18 تا 29سال که تجربه زندگی در مراکز نگهداری، بی‌خانمانی یا هردو را داشته‌اند، انجام داده‌اند.

از بین مشارکت‌کنندگان، 88.9درصد از 14سالگی دست‌کم یک‌بار و 40.7درصد از کسانی که در مراکز نگهداری زندگی کرده‌اند، بی‌خانمانی را تجربه کرده. اکثریت آنها زن (66درصد) و سیاهپوست (77.8درصد) بوده‌اند. بین گزارش‌ها نیاز به ساعات کاری طولانی و فقدان اسکان طی تعطیلات دانشگاهی به‌چشم می‌خورد.

لیسا چانگ بِندر، متخصص آموزش در یونیسف می‌گوید: «زندگی در مراکز نگهداری و بی‌خانمانی نتیجه ترکیب آسیب‌پذیری و انزوای اجتماعی است که باعث می‌شود کودکان دنبال تحصیلات بالاتر نروند. آنها با موانع خاصی مواجه می‌شوند که علتش محدوده‌ای از تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و مسائل ساختاری است. راهنمایی، توصیه و تشویق‌های به‌موقع که بیشتر وقت‌ها اعضای بزرگ‌تر خانواده‌ها ارائه می‌کنند، اغلب در زندگی آنها وجود ندارد.»

موانع تحصیلات عالی

برای افرادی که در مراکز نگهداری زندگی می‌کنند، موانع بسیاری برای رسیدن به تحصیلات عالی وجود دارد. در سال 2019، در ایالات متحده حدود 673هزار جوان در مراکز نگهداری یا تحت سرپرستی موقت بودند. در سال 2014، حدود 20درصد جوانان مراکز نگهداری که دبیرستان خود را گذراندند وارد دانشگاه شدند، ولی کمتر از 10درصدشان دوره کارشناسی خود را به‌اتمام رساندند. به‌علاوه، هرساله حدود 4.2میلیون جوان بی‌خانمانی را تجربه می‌کنند و حدود 700هزار نفرشان کم‌سن‌وسال‌های تنها هستند. برخی از این موانع به‌این شرح هستند.

چالش مسکن برای دانشجویان بی‌سرپرست و بدسرپرست
چالش مسکن برای فرزندان مستقل‌شده از سازمان بهزیستی یکی از موانع آنها برای ادامه تحصیل است

1. آماده‌سازی و تحصیلات ابتدایی متغیر

افرادی که تحت سرپرستی موقت یا در مراکز نگهداری هستند، پیش از رسیدن به سن تحصیلات عالی، در همان تحصیلات اولیه‌شان مرتب با انقطاع مواجه می‌شوند. مری‌ کریستین باسک، مددکار اجتماعی و معاون برنامه‌ریزی یکی از سازمان‌هایی که به دانشجویان در مراکز نگهداری و سرپرستی موقت برنامه‌های آموزشی و تسهیلات ارائه می‌کند، می‌گوید: «برای جوانانی که در مراکز نگهداری یا تحت‌ سرپرستی موقت هستند، خانه و محل زندگی به‌طور مدام و ناگهانی در حال تغییر است، که یعنی این جوان به‌طور کلی بین کلاس‌های نهم تا دوازدهم به چهار مدرسه متفاوت می‌رود و در تمام این مدت هم مدام تلاش می‌کند شرایط خانواده ازهم‌پاشیده‌اش را بهبود بخشد و درگیر مشاوره‌های روانشناسی و سایر خدمات اجتماعی باشد.»

آدم‌ها در چنین شرایطی ممکن است دانش زیادی هم درباره فرایند نام‌نویسی در دانشگاه و کمک‌های مالی مربوط به آن نداشته باشند. حتی پس از درخواست کمک مالی، جوان بی‌خانمان تنها معمولاً کمک مالی را به‌این خاطر که مدیران آنها را افراد مستقل درنظر نمی‌گیرند، نادیده می‌گیرد.

2. اضطراب عاطفی

تجربه بی‌خانمانی یا زندگی در مراکز نگهداری می‌تواند نتایج ژرفی بر سلامت روان فرد بگذارد. در گزارشی در سال 2019 اعلام شد بیش از 80درصد افرادی که در مراکز نگهداری زندگی کردند، از مشکلات سلامت روان رنج می‌برند. برای بزرگسالانی که قبلاً در مراکز نگهداری زندگی می‌کردند، چنین شرایطی بسیار بیشتر است. برای مثال، 21.5درصد افرادی که قبلاً در مراکز نگهداری زندگی می‌کردند، «اختلال اضطراب پس از سانحه» دارند که در مردم عادی 4.5درصد است و 11.4درصد «اختلال ترس» دارند که بین مردم عادی 3.6درصد است.

طبق گزارش، 16نفر از شرکت‌کنندگان در این مطالعه به‌خاطر مسائلی همچون آزار، رهاشدگی و مرگ یکی از والدین، در دوران دبیرستان سرپرست رسمی نداشتند.

بِندِر می‌گوید: «این را باید پس ذهن‌مان داشته باشیم که مراقبت در مراکز نگهداری نتیجه آزار یا اهمال است، و از این رو باوجود تاب‌آوری باورنکردنی بین جوانان، فرض را بر این می‌گیریم که تعداد زیادی همچنان با اضطراب عاطفی‌اجتماعی مداوم یا مسائل مربوط به سلامتی مواجهند که می‌تواند به دشواری‌های موفقیت تحصیلی اضافه شود.»

3. نیاز به کار

در اولین مصاحبه این تحقیق، 14نفر استخدام شدند و میانگین 22ساعت در هفته کار کردند- بااینکه در برخی گزارش‌ها تا 40ساعت هم بود. یکی از شرکت‌کنندگان می‌گوید: «فکر نکنم آن‌طور که باید درک شده باشد که چقدر برای دانشجویانی که تمام‌وقت به دانشگاه رفته و تمام‌وقت کار می‌کنند، سخت است. من ساعت یک صبح از محل کارم بیرون می‌آیم، تا سرم را برمی‌گردانم، ساعت هشت صبح باید سر کلاس باشم. وقتی کارم تمام می‌شود، باید کارهای دانشگاه را هم انجام دهم. بله، ما با خستگی زیاد به دانشگاه می‌رویم و فکر کنم همه باید این را درک کنند که چرا این‌قدر خسته‌ایم.»

غیر از این خستگی قابل‌درک، کارکردن برای پرداخت هزینه‌های دانشگاه هم می‌تواند اضطراب مضاعفی ایجاد کرده و فرصت‌های برتر یا لذت‌بردن از زندگی را برای‌شان محدود کند. به‌علاوه مانع این شود که از ساعت‌های کارشان به‌نفع دستیابی به مدرک تحصیلی بگذرند. بندر می‌گوید: «این جوانان برای تحصیلات عالی‌ هم با هزینه‌هایی مواجهند و هم دسترسی‌شان به کار کاسته می‌شود. کارکردن فرصت‌های آنها را برای همکاری با سایر جوانان، دسترسی به خدمات حمایتی دانشگاهی یا درگیری در فعالیت‌های توانمندسازی محدود می‌کند.»

ارتباط اسکان امن و تحصیلات دانشگاهی
فرزندان مستقل‌شده از سازمان بهزیستی، بدون اسکان امن، فرصت‌های برابر را برای ادامه تحصیلات دانشگاه از دست می‌دهند

4. نداشتن مسکن در تعطیلات دانشگاهی

وقتی خوابگاه‌ها تعطیل می‌شوند، هیچ‌کس جایی برای رفتن ندارد. بندر می‌گوید: «محدودیت‌هایی هم وجود دارد که موانع خاصی را سر تحصیلات عالی ایجاد می‌کند، مثل فقدان محل زندگی طی تعطیلات تابستانی یا بین ترمی و نداشتن جایی برای نگه‌داشتن وسایل شخصی.»

یازده شرکت‌کننده دست‌کم یک‌بار از زمان آغاز تحصیلات عالی بی‌خانمانی را تجربه کرده‌اند و چهارنفر از چندین هفته تا چندماه در ماشین‌های‌شان زندگی کرده‌اند.

در برخی موارد، این نمونه‌های بی‌خانمانی باعث ترک تحصیل می‌شود. یکی از دانشجویان به‌خاطر اینکه هزینه ثبت‌نام تابستانی‌اش را نتوانسته بود دریافت کند، دوماه در ماشینش زندگی کرد.

5. سیاست و تغییرات اجتماعی

این تحقیق بر نیاز به تغییرات پیش از شروع فرایند ثبت‌نام تأکید دارد. بندر می‌گوید: «وقتی جوانان در دبیرستان هستند، کارهای بیشتری در زمینه توصیه، هدایت و راهبری‌شان می‌توان انجام داد. وقتی به دانشگاه می‌روند، برنامه‌های هدفدار باید برای حمایت از موفقیت‌شان در دسترس باشد، به‌خصوص آنها که وام‌ و سرمایه‌های عمومی تحصیلی دریافت می‌کنند. جوانان باید به پول بیشتری برای هزینه‌های زندگی و دانشگاهی هم غیر از شهریه، اتاق و خوابگاه دسترسی داشته باشند.»

تأکید این تحقیق بر اهمیت مؤسسات و مراکزی است که برای حمایت از دانشجویانی که از آنجا می‌آیند، برنامه‌ مشخصی داشته باشند. این مراکز باید برای بررسی مسئله اسکان، غذا، سلامت و نیازهای سلامت روان در دوران تحصیل و حتی تعطیلات بین‌ترمی برنامه داشته باشند؛ تمام سیاست‌هایی را که ممکن است به‌شکل نامتجانسی باعث تنبیه جوانان مراکز نگهداری شود، بازبینی کنند- مثل سیاست‌های پیشرفت دانشگاهی رضایتبخش است- و کمک‌های دانشگاهی تکمیلی ارائه دهند.

منبع اصلی نوشته اینجاست

https://www.verywellmind.com

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!