چگونه خود را از ترومای دوران کودکی رها کنیم

ما اغلب ارتباط تجربیات کودکی‌مان را دست‌‌کم می‌گیریم. ما حتی در بزرگسالی آثار تجربیات کودکی‌مان را بر خودمان هم نادیده می‌گیریم. دوران کودکی ستونی را بنا می‌کند که شخصیت ما بر آن ساخته می‌شود. روش ما از دنیای اطراف‌مان، روابط‌مان، احساسات و افکارمان بر این پایه است. وقتی ما در دوران کودکی به‌سر می‌بریم، معمولاً درک درستی از اتفاقات اطراف‌مان و آثار آسیب‌زای آن بر بزرگسالی‌مان نداریم. ولی در حقیقت، مدام در معرض احتمال رخدادهای آسیب‌زاییم. وقتی بزرگ می‌شویم با یک ارزیابی ساده به این نتیجه برسیم که مشاوره روانشناسی برای‌مان چقدر مهم است.

تروما (آسیب روانی) دوران کودکی وقتی اتفاق می‌افتد که کودکان درمعرض اتفاقات مضطرب‌کننده یا دردناک قرار می‌گیرند و می‌تواند شامل اتفاقاتی همچون مرگ واقعی یا تهدید به مرگ، آسیب جسمی جدی یا خشونت جنسی باشد. ترومای دوران کودکی نه‌تنها زمانی اتفاق می‌افتد که کودک خودش اتفاقی را تجربه می‌کند بلکه وقتی درمعرض رخدادی آسیب‌زا هم قرار می‌گیرد، برایش اتفاق می‌افتد.

تروماهای رایج در دوران کودکی به‌شرح زیر هستند:

  • سوءرفتار با کودک (آزار، اهمال)
  • – قرارگرفتن درمعرض خشونت خانگی
  • زورگویی
  • خشونت اجتماعی
  • تصادفات رانندگی
  • بلایای طبیعی

این تروماها می‌توانند باعث ایجاد اضطراب شده و اختلالات سلامت روان مثل «اختلال اضطراب پس از سانحه» و «سندروم اضطراب پس از سانحه» را افزایش دهند.

رخدادهایی که با تجربیات کودکی مغایرت دارد

شخصیت هرکسی منحصر‌به‌فرد است و ما با رویدادهای دشوار به‌شکل متفاوتی کنار می‌آییم. تجربیات مغایر کودکی تجربیات منفی‌ای هستند که در دوران کودکی برای ما رخ می‌دهد و اثر منفی طولانی‌مدتی روی سلامت کودکان می‌گذارد. این تجربیات شامل سوءرفتار، آزار، اهمال یا زندگی در محیطی مضر و آزاردهنده می‌شود. چندنمونه از آثار این تجربیات را اینجا می‌بینید.

  •  وضعیت سلامت جسمی: مثل چاقی، دیابت، امراض قلبی، سرطان و…
  •  رفتاری: مثل مصرف الکل و موادمخدر، اختلالات تغذیه، سوءمصرف مواد یا اختلال مصرف مواد
  •  زندگی: مثل موفقیت‌های تحصیلی، روابط یا شغل

این تجربه منفی ازنظر اجتماعی، عاطفی و شناختی روی کودک تأثیر می‌گذارد.

5 ترومای دوران کودکی

♦ آزار جسمی یا جنسی

این نوع تروما نه‌تنها باعث آسیب جسمی به کودک می‌شود بلکه آسیب روانی‌ای را هم به او وارد می‌کند که می‌تواند سال‌ها پس از آن اتفاق همراهش بماند. آزار جسمی شامل هر خشونت فیزیکی‌ای علیه کودک می‌شود. بزرگ‌ترها گاهی آن را با «انضباط تربیتی» اشتباه می‌گیرند و گاهی هم با سوءمصرف مواد همراه می‌شود.

آزار جنسی می‌تواند به‌معنای تجربه عمل جنسی مستقیم توسط کودک باشد. ولی آزار جنسی همیشه خود کودک را دربرنمی‌گیرد و می‌تواند وقتی کودک شاهد عمل جنسی‌ای هم باشد، رخ دهد. مثال‌ها در این مورد می‌تواند به‌شکل زیر باشد:

  • کودکی که نزدیکی والدینش را تجربه می‌کند.
  • کودکی که شاهد انجام رفتار جنسی یک بزرگسال است.
  • کودکی که هرزه‌نگاری ببیند.
  • آزار جنسی.

♦ مرگ ناگهانی به‌واسطه قتل یا خودکشی

متأسفانه برخی از کودکان ازدست‌دادن عضوی از خانواده یا عزیزی در سنین پایین تجربه می‌کنند. ولی وقتی این مرگ به‌واسطه قتل یا خودکشی باشد، این تجربه هم می‌تواند برای آنها آسیب‌زاتر شود. قتل در هر سنی می‌تواند منجر به تروما شود. اگر کودک شاهد این صحنه هم باشد، ترومای آن بیشتر می‌شود. حتی اگر کودک جزییات ماجرا را هم بداند، می‌تواند برایش ایجاد تروما کند.

از سوی دیگر، خودکشی یکی از عزیزان می‌تواند زخم عمیقی در کودک ایجاد کند، به‌ویژه اگر این شخص والدین یا مربی‌اش باشند. در چنین موقعیتی، احساسات برجسته معمول خشم و احساس گناه است. ممکن است این پرسش‌ها در ذهن فرد ایجاد شود که چرا تصمیم گرفت من را ترک کند؟ شاید می‌توانستم کاری کنم جلویش را بگیرم؟

♦ آدم‌ربایی

این یکی از خاص‌ترین تجربیات آسیب‌زا برای هرکسی است. کودکان ابزار و قابلیت محافظت از خودشان را ندارد و برای محافظت و امنیت خود به والدین و مربیان‌شان تکیه می‌کنند.

♦ خشونت خانگی

وقتی کودک درمعرض محیط خشنی در خانه قرار می‌گیرد، این اتفاق می‌افتد. این می‌تواند شامل آزار فیزیکی برای بچه هم باشد ولی همیشه این‌چنین نیست. برای مثال، کودک ممکن است شاهد خشونت خانگی بین والدین، خواهروبرادرها یا سایر بزرگ‌ترها باشد. کودک ممکنه است قربانی خشونت هم باشد، ولی همیشه ضرورتاً این‌چنین نیست.

♦ اهمال

اهمال را می‌توان «ترومای نامریی» نامید. اهمال به‌هیچ‌وجه اهمیتش از سایر موارد مذکور کمتر نیست. ولی چون اغلب تأیید آن به‌عنوان تجربه‌ای آسیب‌زا کار دشواری است، به‌اندازه آنها مشهود نمی‌شود. اهمال می‌تواند شامل کارهایی به‌شرح زیر باشد:

  • توجه‌نکردن به نیازهای عاطفی کودک
  • عدم حمایت و عدم ایجاد امنیت در اوقات پریشانی و اضطراب
  • عدم اطمینان از برآوردن‌شدن نیازهای اولیه کودک (مثل غذا، پوشاک و سلامت)

بسیاری مواقع اهمال به‌خودی خود به خشونت یا آسیب جسمی دلالت ندارد. معمولاً غیرمستقیم است و خود کودکی که تجربه‌اش کرده، آن را عادی‌سازی می‌کند. ولی چون تشخیص آن دشوار است، می‌تواند ترومایی با ریشه‌های عمیق شود که بعدها بر سلامت روان فرد اثر بگذارد.

4 روش برای شناخت ترومای دوران کودکی در بزرگسالان

بسته به این‌که چه ترومایی در دوران کودکی ایجاد شده، نشانه‌های متفاوت و مشکلات سلامت هم متفاوت است. هرچند آثار رایج تروما شامل برخی از این موارد است.

♦ دشواری برقراری رابطه سالم

بزرگسالانی که در حال بهبود ترومای کودکی هستند معمولاً یاد می‌گیرند به‌روش‌های ناسالم با دیگران تعامل کنند. گاهی این تعاملات منجر به رفتارهای ارتباطی مشخص می‌شود که به نوع تروما و چیزی که در تجربه‌های اولیه‌شان درباره دیگران فهمیده‌اند، بستگی دارد.

برای مثال، اگر شخصی به‌خاطر اهمال در کودکی‌اش دچار تروما شده باشد، ممکن است این حس را داشته باشد که مستحق مهربانی دیگران نیست. این الگو به‌این خاطر توسعه می‌یابد که چون باعث شده باور کنند وقتی جوان‌تر بوده‌اند، زمان کمتری را با خانواده یا عزیزانش گذرانده. درنتیجه، این شخص ممکن است در روابطی بماند که با او بدرفتاری یا بی‌محلی می‌شود. آنها دنبال رابطه متفاوتی نمی‌گردند، زیرا حس می‌کنند لیاقتش را ندارند.

♦ حساسیت شدید

این واکنشی انسانی برای کسانی است که تروما را تجربه کرده‌اند. حساسیت شدید شامل احساس تهدید مداوم می‌شود. برای مثال، می‌تواند ترس از موردحمله قرار گرفتن یا به‌دام افتادن در هر لحظه‌ای را برایش ایجاد کند. گاهی این اتفاق زمانی می‌افتد که شخص در محیط‌های جدید به پیرامونش آگاه می‌شود. برای مثال، ممکن است وقتی با شخص جدیدی آشنا می‌شود، دچار حساسیت شدید شود. ممکن است شخص در فضاها یا موقعیت‌های فیزیکی دچار حساسیت شود.

♦ افسردگی و اضطراب

غیر از سایر عوامل مخاطره سلامت روانی، افراد ممکن است درنتیجه ترومای دوران کودکی افسردگی و/یا اضطراب را تجربه کنند. این دو اختلال معمولاً کنار هم ظاهر می‌شوند و می‌تواند باعث شود فرد احساس نومیدی و انزوا کند.

♦ اختلال اضطراب پس از سانحه

اختلال اضطراب پس از سانحه اختلالی در سلامت روان است و وقتی رخ می‌دهد که فرد درمعرض اتفاقی آسیب‌زاست. این اختلال را می‌توان اختلال اضطراب هم درنظر گرفت. افرادی که دچار این اختلال هستند اغلب به ترومای خود برمی‌گردند و چنان پریشان می‌شوند که تصمیم می‌گیرند نادیده‌اش بگیرند. نشانه‌های بیشتر اختلال اضطراب پس از سانحه تغییر حالت، بازگشت به گذشته، کابوس و وحشتزدگی (Panic Attack) است.

3 گام برای کمک به چیره‌شدن بر ترومای کودکی

آثار ترومای دوران کودکی ممکن است به‌نظر درمان‌پذیر نباشد. ولی شما با رویکرد درست می‌توانید بر آن فائق آیید.

1. پذیرش تروما

بزرگسال‌ها باید این تجربه مشخص دوران کودکی را به‌عنوان یک تروما بپذیرند. این اولین گام کنارآمدن با تأثیر تروما بر آنهاست و به افراد کمک می‌کند به مشکلات جاری‌شان معنا داده و کشمکش‌های‌شان را بشناسند.

2. شکیبایی با خود

وقتی درباره بزرگسالانی حرف می‌زنیم که در دوران کودکی‌شان با تروما زندگی کرده‌اند، نقد خود و احساس گناه می‌تواند بسیار رایج باشد. ممکن است بپرسید: چرا من این‌طوری رفتار می‌کنم؟ من چه‌ام شده؟ می‌توانستم بهتر رفتار کنم. این الگوی فکری می‌تواند منجر به نومیدی و خستگی ذهنی شود.

اینجا مسئله کلیدی توقف و تفکر است: شما مسئول اتفاقی که افتاده، نبودید. ترومای کودکی شما زخمی به‌جا گذاشته- و شما تمام تلاش خود را می‌کنید که آن را شفا دهید. ولی مثل همه زخم‌ها، مهم است برای شفای درست آن صبر داشته باشید. شکیبایی کنید و خودتان را دوست داشته باشید. طوری با خودتان رفتار کنید که با دوست صمیمی‌تان رفتار می‌کنید.

3. کمک‌خواستن

6 راه چیره‌شدن بر ترومای کودکی

1. تمرکز بر سلامت جسمی. اگر شما سالمید، زمان بهتری برای کنترل فشار دارید. زمانبندی‌ای برای خودتان تهیه کنید که به شما اجازه دهد خواب کافی داشته باشید، غذای سالم بخورید و مرتب ورزش کنید. ضروری‌ترین چیز دوری از موادمخدر و الکل است. استفاده بلندمدت از آنها احساس یأس، تنهایی و اندوه مبتلایان به تروما را تشدید می‌کند.

2. با عیوب‌تان مواجه شوید و آنها را که نمی‌توانید تغییر دهید، رها کنید. یادتان باشد که پذیرش به‌معنای تأیید نیست. وقتی چیزی را می‌پذیرید، ذهن‌تان را برای شروع اقدام آماده می‌کنید. وقتی آن را رها می‌کنید، در هوا ناپدید نمی‌شود بلکه تصمیم می‌گیرد که دیگر نمی‌گذارید احساسات و خاطرات منفی‌تان از گذشته جلوی شما را از داشتن زندگی موفقی در زمان حال بگیرد.

3. صبور باشید و عجله نکنید. آثار ترومای دوران کودکی طولانی‌مدت است و چیره‌شدن بر آن دشوار. شما با احساسات غیرمنطقی، فقدان باور به قابلیت فرد برای بهبود از تروما، رفتارهای تدافعی و چشم‌اندازهای درهم‌پیچیده مواجهید. چیره‌شدن بر این احساسات نیازمند زمان و تلاش ویژه‌ای است. هرگز تلاش‌ها و موفقیت‌های خودتان را تنزیل ندهید، مهم نیست چقدر آن را به‌چشم می‌بینید. به پیشرفت‌تان افتخار کنید، مهم نیست چقدر اندک باشد، چراکه انباشت این پیروزی‌ها به‌شما اجازه می‌دهد بر تروماهای دوران کودکی‌تان چیره شوید.

4. از الگوهای مثبت زندگی‌تان تبعیت کنید. منفی‌بافی، عدم اعتماد مزمن و خوددرمانی با الکل و موادمخدر در اوقات سخت زندگی نمونه‌هایی از عادات بد هستند. ترک عادات بد راحت نیست، به‌خصوص اگر به‌شما کمک کرده باشند که از پس تروما و اضطراب خود در کودکی برآمده باشید.

5. برای شروع به بهبودی از تروما، مهم است ابتدا آن را همان‌طور که هست بپذیرید. افراد بسیاری که اتفاقات آسیب‌زا را در کودکی تجربه کرده‌اند در زندگی خود این اتفاقات را انکار کرده‌اند یا نگاه عقلانی به آن نداشته‌اند. پذیرش این موضوع که رخدادی آسیب‌زا برای‌تان اتفاق افتاده و شما مقصر آن نبوده‌اید، اولین گام به‌سمت بهبودی است.

6. احساسات نومیدی، حتی در دوران بزرگسالی، ممکن است بر رفتار شخص تأثیر بگذارد و باعث شود طوری رفتار کنند که انگار قربانی‌اند و بر تصمیم‌گیری‌شان اثر بگذارد. شما اگر قربانی گذشته هم باشید، نمی‌توانید زمان حال را تغییر دهید. بااینکه گذشته همیشه یک عامل محسوب می‌شود، ولی شما اینجا و اکنون می‌توانید کنترل زندگی‌تان را به‌دست بگیرید و اگر آماده شده باشید مکانیسم‌های تدافعی و سازگاری ناشی از اتفاقات آسیب‌زای دوران کودکی‌تان را رها کنید، درمان از این رنج را آغاز کنید.

منابع: https://www.betterup.com/ https://emeraldislehealthandrecovery.com/

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید!